در دیدار طلاب جامعه علمیه امیرالمومنین(علیه السلام) و جمعی از حافظان قرآن:
حضرت آيتالله جواديآملي فرمودند: ما يك وظيفه مشترك داريم كه همه ما براي انجام اين وظيفه مشترك بايد آماده باشيم و آن [در رابطه با] فرا رسيدن ماه مبارك رمضان است در اين جهت هر كسي به اندازه هاضمه فكري خودش ضيافت الهي را درك ميكند اگر سفرهاي پهن شد مائده و مأدبهاي پهن شد و عدّهاي دعوت شدند هر كسي به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده ميكند كسي كه ظرفيت بيشتري دارد بيشتر مصرف ميكند كسي كه ظرفيت كمتري دارد كمتر, ماه مبارك رمضان ماه مهماني خداست. در نوبتهاي قبل شايد به عرضتان رسيده باشد كه هر كسي سالي دارد سال تحصيلي مشخص است از چه وقت شروع ميشود و چه وقت ختم ميشود كشاورزان هم سالي دارند پاييز [آغاز] سال كشاورزي و كشاورزان است بهار اول فروردين [آغاز] سال طبيعي محسوب ميشود كه آن براي حيات گياهي اثر دارد هر كسي سالي دارد آنها كه اهل سير و سلوكاند درصدد تهذيب نفساند آنها هم سالي دارند سال آنها از ماه مبارك رمضان شروع ميشود و ماه شعبان تمام ميشود اين سالكان در ماه شعبان خيلي تلاش و كوشش ميكنند كه تمام آن مشكلاتشان را حل كنند كه وقتي وارد ماه مبارك رمضان ميشوند ديگر مشكل اخلاقي نداشته باشند اگر بزرگاني مثل حافظ و امثال حافظ از ماه شعبان خيلي با جلال و شكوه ياد ميكنند سرّش همين است او ميگويد:
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد٭٭٭ از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد[1]
يعني ماه شعبان, ماه آخر سال است جايزهها را در آخر سال ميدهند كارنامهها را در آخر سال ميدهند برنامههاي سال را در آخر سال ارزيابي ميكنند ميگويد اين ماه شعبان را از دست مده اگر از دست دادي وارد ماه مبارك رمضان شدي در ماه مبارك رمضان, رمضان خبري از جايزه نيست شب و روز اين ماه مبارك رمضان بايد تلاش و كوشش كني تا شب عيد رمضان كه ليلةالجوائز است يا روز عيد فطر كه يومالجوائز است آن وقت نتيجه كار شما را نظير اين امتحانات مياندورهاي به شما بدهند
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد٭٭٭ از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
حضرت استاد در ادامه فرمودند: وقتي شب عيد رمضان شد آن شب عيد فطر ليلةالجوائز است روز عيد فطر يومالجوائز است آن وقت ميگويند:
روز عيد است و من امروز در آن تدبيرم٭٭٭ كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم[2]
يك خطبه نوراني از وجود مبارك رسول گرامي به ما رسيد اين خطبه هم از نظر محتوا خيلي بلند است هم از نظر سند, سندش بعد از بزرگان رجال ميرسد به وجود مبارك امام هشتم از امام هشتم تا پيامبر همهشان معصوماند در آخرين جمعه ماه شعبان وجود مبارك رسول گرامي فرمود مردم ماه خدا به طرف شما آمده به استقبال اين ماه برويد «قد أقبل إليكم شهر الله»[3] اين ماه به نام خداست همان طوري كه كعبه به نام خداست و آن سرزمين, سرزمين ضيافت است اين ماه هم ماه خداست اين زمان, زمان ضيافت است آن زمين, زمين ضيافت است.
كساني كه توفيق حج يا عمره را دارند مهمانان خداي سبحاناند كه در آنجا از حاجيان و معتمران به عنوان ضيوف الرحمان ياد ميشود در ماه مبارك رمضان هم كه به عنوان شهر ضيافت است از روزهدارها به عنوان ضيوف الرحمان ياد ميشود سنايي ميگويد كعبه احتياجي به پردههاي ابريشمي ندارد كعبه را با اين پردهها زيور ندهيد كعبه نيازي به ابريشم ندارد جمال كعبه به چيز ديگر است «ياي بيتي جمال كعبه بس است» كعبه يك ياء دارد كه خداي سبحان به ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ﴾[4] خانه مرا پاك كنيد كعبه نيازي به ابريشم ندارد «ياي بيتي جمال كعبه بس است» اين يك دانه ياء براي ماه مبارك رمضان هم هست كه شما ميگوييد «قد أقبل اليكم شهر الله» اين دو, اين يك ياء براي انسان هم هست كه فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾[5] اگر انسان حرمت اين اضافه تشريفي را رعايت كند قدر اين ياء را بداند همتاي كعبه ميشود همتاي ماه مبارك رمضان ميشود آن وقت سنايي ميگويد:
تو فرشته شوي ار جهد كني از پي آنك٭٭٭ برگ توت است كه گشتست به تدريج اطلس[6]
حالا ما كه وارد مهماني خداي سبحان ميشويم چه غذايي به ما عطا ميكند كه ما سير بشويم مستحضريد كه ما هيچ سير نميشويم يعني هيچ كسي در جهان سير نخواهد شد اگر كسي دنبال مال باشد هر چه فراهم كرد باز جهنّمي در درون اوست هرگز سير نميشود به هر مقامي برسد سير نميشود اين حق با اوست براي اينكه انسان، خواهان كمال مطلق است اما آن كمال مطلق در غير ذات اقدس الهي حاصل نيست انسان بايد به جايي برسد كه سير بشود و آن لقاي خداست آن چون محبوب مطلق است جمال محض است كمال محض است انسان وقتي به لقاي او رسيد آرام ميشود از بهشت به عنوان دارالقرار ياد ميكنند ما تا به لقاي حق نرسيديم در راهيم در مَفرّيم نه در مقرّ، وجود مبارك حضرت مطالبي فرمود كه به درد اوساط ميخورد به درد ضعاف ميخورد به درد خواص ميخورد به درد اخص ميخورد ما را به روزه گرفتن دعوت كرده است به انفال دعوت كرده است به خيرات دعوت كرده است اينها حرفهاي متوسط است كه حضرت در همين خطبه پايان ماه شعبان بيان كردند.
بعد فرمود بسياري از شماها بدهكاريد معناي دِيْن اين است كه اگر كسي حقّالله, حقّالناس اينها در ذمّه اوست اين بدهكار است بدهكاري مالي مثل خمس و زكات و اينها ساده است و خيلي سهل است اما حضرت فرمود شما بدهكاريد آنجا كه فكر بد كرديد آنجا كه خيال بد كرديد آنجا كه نگاه بد كرديد آنجا كه حرف ناصواب گفتيد يا شنيديد اين مجاري ادراكيتان و تحريكيتان بدهكار است يا حقّالله داريد يا حقّالناس يا هر دو, هر بدهكاري بايد وثيقه بسپارد گرو بسپارد اين هم دو مطلب. ما كه بدهكاريم به خدا بدهكاريم به دين بدهكاريم چه چيزي گِرو بدهيم كه از ما بپذيرند در مسائل مردمي اگر كسي به ديگري بدهكار بود خانهاش را فرشش را زمينش را گرو ميسپارد اما اگر كسي به خدا بدهكار بود چه چيزي را بايد گرو بدهد خدا مال و منال كه گرو نميپذيرد خود انسان را گرو ميگيرد وقتي خود انسان گرو گرفته شد انسان ميشود در رهن, رهن يعني گِرو اين دو بخش از قرآن كريم كه گاهي ﴿رَهِينَةٌ﴾ گاهي ﴿رَهِينٌ﴾ دارد ناظر به همين است ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾[7] (يك) ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ﴾[8] (اين دو) اين «رهين» فعيل به معني مفعول است يعني هر انسان گنهكاري مرهون است آن كالاي رهني را آن عين را ميگويند عينِ مرهونه وقتي انسان مرهون شد در گِرو شد ديگر آزاد نيست اينكه ميبينيد.
بعضيها ميگويند من هر چه ميخواهم زبانم را كنترل كنم نميتوانم يا چشمم را كنترل كنم نامحرم را نبينم نميتوانم يا نميتوانم حرفهايم را كنترل كنم اين بيچاره راست ميگويد چون در گرو است اين معتاد بيش از ديگران كارتنخواب را, فلاكت و بدبختي را ميبيند شما ميخواهيد با نصيحت، يك معتاد را هدايت كنيد اينكه بيش از شما آشناست و دارد ميبيند اين در بند است انديشهاش آزاد است ولي انگيزهاش در رهن است در بند است آن كارِ اساسي را اين بخشهاي اراده و نيّت و تصميم و قصد و اخلاص انجام ميدهند بخش وسيع حيات ما به انگيزه وابسته است عزم يعني عزم, جزم يعني جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برميآيد تدريس جزم است تصوّر است تصديق است موضوع است محمول است مسئله است مبادي است يعني علم, اين بخش ضعيفي از زندگي را تأمين ميكند بخش اساسي آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نيّت اين اگر به بند كشيده شد انسان در گرو است مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) ابن بابويه در كتاب قيّم توحيد نقل ميكند كه كسي از وجود مبارك اميرمؤمنان(سلام الله عليه) سؤال كرد من هر چه ميخواهم نماز شب بخوانم نميتوانم فرمود تو در بندي «قَيَّدَتْكَ ذنوبك» گناه تو را به بند كشيده لذا نميتواني [براي نماز شب] برخيزي اين بيان نوراني حضرت اين است كه مردم! «إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم فَفُكُّوها باستغفاركم»[9] مردم! شما در بنديد بدهكاريد شما را به گرو گرفتند بياييد ماه مبارك رمضان خودتان را آزاد كنيد آن وقت يك انسان آزاد در كمال آسودگي از نامحرم ميگذرد از زيرميزي و روميزي ميگذرد نه بيراهه ميرود نه راه كسي را ميبندد نه دروغ ميگويد نه خلاف ميگويد هيچ جا آبروي نظام اسلامي و خونهاي پاك شهدا را نميريزد فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد .
شما ببينيد مشكلات اين مملكت الآن چيست در بند بودن ماست فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد شما كه ميدانيد رشوه حرام است ميدانيد اختلاس حرام است اينها را كه ميدانيد, ميدانيد پايانش جهنم است ميدانيد آبروريزي دارد خب بياييد خودتان را آزاد كنيد تا انسان آزاد نشد همين است بالأخره دست و پا ميزند كسي كه در بند است فرمود بياييد فكّ رهن كنيد بياييد خودتان را آزاد كنيد آنگاه همين مكتب است كه ميگويد:
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود٭٭٭ ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است[10]
اين براي خواص, «ز هر چه رنگ تعيّن پذيرد» اين براي اخص; «ز هر چه رنگ تعيّن پذيرد آزاد است» آن وقت انسان ميشود آزاد. اگر اين راه براي ما در ماه مبارك رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشيم.
بارها به عرض دوستان رسيد اين حرف، زير اين آسمان فقط براي انبياست شما ببينيد در غير سخنان انبيا احدي آمده اين حرف را زده؟ آن حرفي كه انبيا آوردند اين است مرگ پديدهاي است كه بالأخره انسان با آن درگير است هيچ كسي نميتواند بگويد مرگي در كار نيست اما همه حرفها اين است كه ما در مصاف با مرگ كه دست به گريبان ميشويم ما مرگ را ميميرانيم يا او ما را ميميراند به استثناي اوحدي از اهل نظر خيال ميكنند انسان ميميرد اما حرفي كه انبيا آوردند اين است كه انسان مرگ را ميميراند ماييم كه بر او پيروز ميشويم او را چماله و مچاله ميكنيم و دور مياندازيم و براي ابد زندهايم تعبير قرآن كريم اين نيست «كلّ نفس يذوقها الموت» هر كسي را مرگ ميچشد تعبير قرآن اين است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[11] هر كسي مرگ را ميچشد خب روشن است كه هر ذائقي مذوق را هضم ميكند شما يك ليوان آب يا شربت نوشيديد شما او را هضم ميكنيد نه او شما را.
اگر ما آن قدر قدرتمنديم كه مرگ را ميميرانيم و ابدي ميشويم و مرغ باغ ملكوتيم اگر ما اين هستيم چرا قدر خود را ندانيم اگر ما ابدي هستيم براي ابد چه ذخيرهاي فراهم كرديم ماه مبارك رمضان ماه اين حرفهاست اساس كار اين است كه ما فكّ رهن كنيم به مقام آزادي برسيم بشويم موحّد، اگر موحّد شديم فقط او را ميپرستيم هر كسي به اندازه خود بايد بكوشد كه ـ انشاءالله ـ از حريّت و آزادي كه از بهترين نعمتهاي الهي است متنعّم شود
!
[1] . ديوان حافظ, غزل 164.
[2] . ديوان حافظ, اشعار منتسب, شماره 17.
[3] . الامالي (شيخ صدوق), ص93; عيون اخبار الرضا, ج1, ص295.
[4] . سورهٴ بقره, آيهٴ 125.
[5] . سورهٴ حجر, آيهٴ 29; سورهٴ ص, آيهٴ 72.
[6] . ديوان سنايي, قصيده 90.
[7] . سورهٴ طور, آيهٴ 21.
[8] . سورهٴ مدثر, آيهٴ 38.
[9] . عيون اخبارالرضا, ج1, ص296.
[10] . ديوان حافظ, غزل 37.
[11] . سورهٴ آلعمران, آيهٴ 185; سورهٴ انبياء, آيهٴ 35; سورهٴ عنكبوت, آيهٴ 57.