جمعه ، 7 دي ، 1403
حداقل
پیوند های مرتبط
حداقل
چشمه معرفت
کد خبر: 250   |  دفعات بازدید : 2885   |  نظرات : 0 RSS comment feed   |   نسخه چاپی   |   ارسال به دوستان  

طلبه های فداکار اما بی نام ونشان

04 شهريور, 1391 09:38
طلبه های فداکار اما بی نام ونشان

1-شاید کفشهای این طلبه ها همیشه خاکی و گلی باشد، شاید لباسهای آنها رنگ پریده و چروک باشد، شاید آنها پرستیژ اجتماعی بالایی نداشته باشند،شاید آنها تریبون نداشته باشند تا از رسانه ها خود را به میلیونها نفر عرضه کنند، شاید کلمات آنها قلمبه سلمبه نباشد، شاید آنها در دهکده جهانی و دنیای مجازی شناخته شده نباشند، شاید آنها در یک خانه نمناک زندگی کنند، شاید وضع مالی مساعدی نداشته باشند، اما قلب آنها عاری از هرگونه آلایشی است ، اخلاص آنها مثال زدنی است، تکلیف گرائی ، خود را در آنها معنا کرده است، آنها هیچگاه بفکر مطرح کردن خود نبوده اند، آنها دنبال پست و مقام نبوده اند، آنها ارتباط چهره به چهره موثر را بر بینندگان مجازی بی اعتنا ترجیح داده اند، آنها روستائیان بی ادعا و محروم را بر برخی از شهری های پرادعای بی عمل ترجیح داده اند،آنها زندگی ساده و بی آلایش را بر زندگی رفاه زده ترجیح داده اند، بواقع آنها وظیفه طلبگی را بر همه  چیز ترجیح داده اند ، اینها طلبه های طرح هجرت هستند.

 

2-چند سال پیش در حوزه علمیه  مساله ای مطرح شد با این مضمون که: طلبه ها باید برای تبلیغ دین ، مدتی را به مناطق محروم و دور افتاده بروند و یکی دو سالی را در آنجا ساکن شوند و به تبلیغ دین بپردازند، اگر چه بعضي ها با این مساله مخالفت کردند و کار طلبگی را  تحصیل علم می دانستند اما برخی از طلاب که البته کم هم نبودند تصمیم گرفتند دل به دریا بزنند  از خیلی از مسائلی که در حوزه علمیه ارزش محسوب میشود دل بکنند و هر یک مدتی از عمر خود را در راستای ترویج اسلام و خدمت به محرومان صرف کنند و اینها طلبه های طرح هجرت نام گرفتند.

 

3-اما دل کندن از این ارزشها ساده نیست، دل کندن از لقب های رنگا رنگ ، پست و مقام هایی که از آدم دل مي برد ، کرسی های تدریس، باید خانواده را همراه خود کرد، طلبه ای که همسر او بزرگ شده ي شهر است و روستا را در حد یک تفریح میداند باید خود را با زندگی در آنجا وفق دهد باید نگاههای عاقل اندر سفیه آشنایان و خویشاوندان را بجان بخرد، باید حرفهایی که او را یک آخوند دهاتی خطاب میکنند پذیرا باشد، باید از امکانات عمومی شهری دل بکند و بتواند خود را با زندگی سخت و محروم روستایی وفق دهد اگر چه در گفتن ، آسان است اما در عمل این مساله در حد غیر ممکن است ، زندگی در روستا فرهنگ خاص خود را دارد روزگاری که همه شهری ها بچه های خود را به مدرسه خصوصی می فرستند و یا کلاسهای زبان را برای فرزند خود تدارک می بینند تا او را برای تحصیل در خارج از کشور آماده کنند، این طلبه باید فرزند خود را به روستا ببرد روستایی که معلوم نیست مدرسه آن در چه وضعی است، وضعیت مسائل رفاهی نامعلوم است خبری از گاز نیست و خانم شهری چگونه خواهد توانست امورات خانه را بسامان برساند، آب لوله کشی منظمی ندارد اکثر اوقات آب قطع است، جاده روستایی خاکی است و ممکن است در طول زمستان مسدود باشد ، اما خانواده این طلبه ها که در اخلاص کمتر از همسر خود نیستند همه این مشکلات را بجان می خرند و راهی مناطق محروم می شوند.

 

4- تبلیغ در روستا اما روال خاص خود را دارد، باید همه قید و بندهای دست و پاگیر را کنار گذاشت باید خود را در کنار مردم دید باید مردمی بود ، زبان مردم در آنجا نه الفاظ سخت و پیچیده بلکه زبان آنها اخلاص است ، این طلبه ها یک نوع حس هم ذات پنداری با مردم برقرار می کنند و خود را با زندگی مردم وفق می دهند، راه اندازی نماز جماعت ، مراسم های مذهبی و... اگرچه جزئی از وظیفه این طلبه ها است اما تبلیغ واقعی زندگی با مردم است، بر خلاف برخی از طلاب شهری که بعد از موعظه و سخنرانی از نظر مردم غایب می شوند و معلوم نیست که به گفته های خود باور دارند یا نه، طلبه  طرح هجرت دائم در نگاه مخاطبان خود است او با نوع رفتار و تعامل خود با مردم است که اسلام را تبلیغ می کند، تربیت غیر کلامی مهمترین ابزار او است، با بچه ها  بازی می کنند، با جوانان روستا می گوید و می خندد، با پیرمردان با احترام رفتار می کند با زنان بر اساس ادب و وقار رفتار می کند، دغدغه تحصیل کودکان را دارد وممکن است برای اداره بهتر مدرسه چندین بار راهی آموزش وپرورش شهر شود تا بتواند کمکی به روستائیان کند، امید دادن به جوانها و گشایش افق به آینده از دیگر کارهایی است که این طلبه ها انجام می دهند، حتی برای آسفالت شدن راه روستایی دغدغه دارد، درد و رنج مردم را بخوبی با گوشت و پوست لمس می کند از این رو از دعواهای پوچ سیاسی و لفاظی فاصله می گیرد ، و اینگونه مردمی بودن و اخلاص و عمل از او چهره ای محبوب می سازد که مکرر دیده می شود که وقتی این طلبه ها می خواهند روستا را ترک کنند همه روستائیان در وداع او گریه می کنند و...

 

رضا تاران

امتیاز : Article Rating|  
طلبه های فداکار اما بی نام ونشان
نظرات
در حال حاظر نظری وجود ندارد. اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وب سایت

تصویر امنیتی
کد نمایش داده شده را وارد نمایید:

حداقل
جستجو