حجت الاسلام سیدمحمدباقر حجتی، یکی از شاگردان استاد شهید مطهری می گوید:
«استاد شهید، هنگام تدریس گاهی آن چنان در تفکر و هیجان غرق می شدند که حتی سرمای شدید و یا گرمای طاقت فرسای فضای جلسه را احساس نمی کردند و عاشقانه سرگرم تدریس می گشتند، بدان گونه که هیچ انگیزه ای نمی توانست مسیر تفکر و اندیشه و تمرکز فکری ایشان را پریشان و منحرف و یا دچار آسیب سازد.
استاد در تمام فصول در حجره ای تدریس می فرمود که نه به گاه شدت حرارت ایام گرما، وسیله خنک کننده ای در آن وجود داشت و نه به هنگام سوز سرمای پاییز و زمستان ـ که گاهی تا مغز استخوان را می آزرد ـ وسیله ای برای گرم کردن فضای جلسه درس در آن تهیه شده بود. حتی در ایام شدت سرما، درِ حجره به هنگام تدریس باز بود و استاد عزیز ما هنگام تدریس، آن چنان در بیان مطالب، از خود علاقه و حرارت نشان می دادند که ما در حین درس، آن گاه که گوش به سخنان ایشان سپرده بودیم، سرمای پیرامون خود را غالباً احساس نمی کردیم و آن گاه که درس پایان می یافت، تازه احساس می کردیم تا چه اندازه هوا سرد و سوزناک و غیرقابل تحمل است.
در طول مدت قریب به دوازده سال که در مدرسه مروی از محضر پرفیض استاد شهیدمان در حکمت و فلسفه اسلامی بهره می جستیم، هرگز سخنی که حاکی از خودستایی باشد، از ایشان نشنیدیم و علی رغم مایه های فراوان و سرشار علمی، آن چنان فروتنانه و بی ریا سرگرم بحث می شدند که همه حاضران و ناظران مجلس درس خود را مجذوب خویش می ساختند».
مجتبی مطهری، فرزند استاد شهید مرتضی مطهری درباره اهتمام استاد به امر مطالعه و تحقیق می گوید:
«از ویژگی های پدر بزرگوارم، این بود که به مطالعه و تحقیق علاقه شدیدی داشت و از وقت و عمرشان، کمال استفاده را می کرد. در یکی از روزهایی که به کتابخانه ایشان رفته بودم و با کنجکاوی و دقت به کتاب های ایشان نگاه می کردم، پدرم به من گفت: مجتبی! من در طول عمرم، خیلی کتاب خوانده ام و رشد و کمال علمی خود را نیز تا حدی مرهون همین مطالعه و تفکر می دانم.
ناگفته نماند که پدرم در طول روز، 8 تا 10 ساعت را به تفکرو مطالعه می گذراند. در دانشکده الهیات، اتاق مخصوصی داشت که ساعت های آزاد و غیردرسی خود را در آنجا به تحقیق و تفکر می گذراندند. یادم هست زمانی که دانشجوی الهیات بودم، پدر بزرگوارم به من گفت: مجتبی! انسان باید این طور از وقت و عمر خویش استفاده کند».
منبع:http://www.hawzah.net