به گزارش سايت جامعه علميه اميرالمؤمنين عليه السلام، با حضور حجت الاسلام و المسلمين لوني ، مشاور سياسي وزارت امورخارجه در امور سوريه، جلسه پنجشنبه اين هفته به بررسي مسائل سوريه و تحولات اخير سوريه اختصاص يافت.
حجت الاسلام و المسلمين لوني كه خود از دانش آموختگان جامعه علميه اميرالمؤمنين(ع) مي باشد، با اشاره به تاسيس اين حوزه توسط مرحوم حجت الاسلام و المسلمين كرباسي در سال 1361 از شرايط فعلي اين حوزه و موفقيت هاي بدست آمده در اين سالها ابراز خرسندي كرده و افزود:« اگر دوباره به دوران نوجواني بازگردم همين راه طلبگي را انتخاب خواهم كرد»
استاد لوني با بيان جغرافياي سوريه در غرب آسيا-حضرت آقا فرمودند خاورميانه يك كلمه استعماري است، اينجا غرب آسيا است - و همسايگي آن با كشورهاي فلسطين اشغالي، اردن ، تركيه، لبنان ، عراق و دولت غاصب اسرائيل بحث خود را آغاز نموده و از لحاظ موقعيت ژئوپليتيكي(اهميت خاك و سرزمين)سوريه را به عنوان پلي دانست كه ايران را از طرف عراق به لبنان وصل مي كند.
ايشان افزود: براي اينكه بدانيم در سوريه چه اتفاقي در حال وقوع است ابتدا بايد حوادث منطقه را بررسي كنيم.
بعد از سقوط رژيم مبارك تمام معادلات منطقه اي تغيير كرد و اسرائيل بعد از 60 سال امنيت خود را در خطر ديد. همان طور كه مي دانيد انور السادات پادشاه مصر اولين خائن عربي بود كه با اسرائيل سازش كرد و با امضاء قرار داد «كمپ ديويد» اسرائيل را به رسميت شناخت. البته در كمپ ديويد صلحي رخ نداد همچنانكه تاكنون با وجود بيش از 600 اتّفاقيه بين اسرائيل و گروههاي فلسطيني چنين معني رخ نداده و اسرائيل حتي يك سانتيمتر هم به كسي امتياز نداده است. امام راحل ما در عصر خويش چه هوشمندانه ماهيّت اسرائيل را شناخت و فرمود موضوع اول ما در جهان اسلام موضوع فلسطين است.
يكي از خيانتهاي اعراب اين است كه به ما مي گويند فلسطين يك كشور عربي است به شما چه ارتباطي دارد كه دخالت مي كنيد، موضوع عربي را بايد خانواده اعراب حل كنند و متاسفانه بعضي افراد در داخل كشور نيز آگاهانه يا نا آگاهانه اين را مطرح مي كنند كه كشور خودمان را بچسبيم فلسطين به ما چه ارتباطي دارد. حال آنكه فلسطين حيثيّت اسلام است مگر مي شود دستي از انسان قطع شود و نسبت به آن بي تفاوت باشد. فلسطين جزء پيكره اسلام است؛ اولين قبله گاه مسلمانان است.
مشاور سياسي وزارت خارجه در ادامه افزود: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي معادلات جهاني به هم خورد و هژموني(برتري طلبي) استكبار به رهبري آمريكا و اياديش فروريخت.
ايران پيش از انقلاب متحد اسرائيل بود، سفير اسرائيل در ايران حضور داشت و رئيس موساد(دستگاه اطلاعاتي اسرائيل) هر هفته با شاه ملاقات مي كرد و خطّ و مشي هاي صهيونيستي به او مي داد.شاه در ظاهر خود را فردي شيعه و معتقد نشان مي داد اما در واقع ماهيتي دست نشانده و صهيونيستي داشت.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جنبش بيداري اسلامي در منطقه كليد مي خورد و مسلمانان با مسائل سياسي منطقه آشنا مي شوند. عملا صف آرايي مسلمانان در مقابل آمريكا و غرب شكل مي گيرد و بيش از سي سال ادامه پيدا مي كند تا اينكه جوانان مصري موفق مي شوند رژيم استبدادي مبارك را سرنگون كنند. رژيمي كه آمريكا براي حفظ آن در منطقه به عنوان سگ نگهباني براي اسرائيل، هزينه هاي گزافي مي پرداخت.
گذرگاه رفح تنها راه ارتباطي مردم غزه با دنياي خارج است كه در زمان مبارك با ديوار و چندين لايه سيم خاردار مسدود شده بود و مسلمانان غزه ناچار بودند براي تامين نيازهاي اوليه خود هزاران تونل 10 كيلومتري زير زمين حفر كنند تا بتوانند دارو و غذا به مرد غزه برسانند. اما با سقوط حكومت مبارك و روي كار آمدن جوانان، اسرائيل به خود آمد كه اگر كوتاه بيايد قافيه را باخته است و هزينه صدها سال جنگ ، كشتار و تجاوز هدر خواهد رفت. بنا بر اين تصميم گرفت به گونه اي منطقه غرب آسيا را شعله ور كرده، معادلات تازه اي به نفع خود رقم زند. ترس اسرائيل از نيروهاي حزب الله بعد از شكست وقيحانه در جنگ 33 روزه و از طرفي نامساعد بودن اوضاع داخلي و حكومتي اسرائيل مانع از حمله زميني اسرائيل عليه لبنان يا سوريه شد. پس تصميم گرفت با استفاده از گروهك تكفيري و سَلَفي القاعده-گروهكي كه به نام اسلام مسئول قتل عام و كشتار مسلمانان است و تاكنون حتي يك گلوله به سمت اسرائيل شليك نكرده - و ساده لوحي دولت تركيه- كه در توهم خود به دنبال احياء امپراتوري عثماني است-اين آتش را در سوريه شعله ور سازد.
اما چرا سوريه مهم شده است؟ علت اين است كه آقاي بشار اسد در خط مقاومتِ ايران ، سوريه و حزب الله قرار دارد.
اولين بار از زبان پادشاه اردن-عبدالله دوم- ما را متهم كردند كه ايران قصد دارد در منطقه هلال شيعي تشكيل دهد متشكل از ايران ، سوريه و حزب الله. از آنجا كه ايران در معادلات منطقه تاثير گذار است و مي تواند هر قرار داد و معاهده اي را كه بخواهد در منطقه شكل گيرد، به راحتي به هم بزند، تصميم گرفتند دست مقاومت را در سوريه قطع كنند تا نفوذ ايران در منطقه غرب آسيا محدود شود.
پس اسرائيل تنها راه نجات خود و پيش برد سياستهاي سلطه طلبانه خود را سرنگوني دولت بشار اسد مي داند. از اين رو آمريكا، فرانسه انگليس و هم پيمانانشان در منطقه و حتي بعض كشورهاي بي طرف مي كوشند تا با تقويت مخالفان دولت و گروهك هاي تروريستي در سوريه چه در جبهه نظامي و چه در صحنه سياسي و بين المللي اسرائيل را در اين هدف ياري كنند.
اما از آنجا كه با اين بسيج قوا و كارشكني هاي سياسي بازهم مقاومت در سوريه پيروز شد، اسرائيل براي تقويت روحيه مخالفين مجبور به حمله هوايي از طريق لبنان عليه سوريه شد.
و چه هوشمندانه مقام عظماي ولايت در همان روزهاي اول حوادث سوريه فرمودند :«اين(نا آرامي هاي سوريه) هيچ ارتباطي با بهار عربي ندارد»
جغرافياي كشورهاي اسلامي در حال عوض شدن است طلبه ها بدانند اين مرزهاي فعلي را دشمن طراحي كرده و امروز به اين نتيجه رسيده است كه ديگر اين مرز بندي، منافع او را در منطقه تامين نمي كند. و حالا مي خواهد بازي را به هم بزند.
حجت الاسلام و المسلمين لوني در رابطه با راه حل مشكل فلسطين افزود: اين سؤال زياد پيش مي آيد كه با حضور 70 ساله بيش از 5 ميليون يهودي در سرزمين هاي اشغالي چگونه بايد با مساله فلسطين برخورد كنيم؟ تنها راه عادلانه، فرمايش حضرت آيت الله خامنه اي(حفظه الله) در اين رابطه است يعني اول بازگشت آوارگان فلسطيني به كشورشان و سپس برگزاري انتخابات براي تعيين نوع حكومت و حاكميت.
در پايان ايشان ضمن بررسي اجمالي طايفه علويان در سوريه و علل انحراف اين طايفه، طلاب را به تلاش علمي و كسب توان تبليغي براي حضور در صحنه هاي بين المللي تشويق كرده، رسيدگي به شيعيان جهان و گسترش فقه اهل بيت(عليهم السلام) در جهان را از وظايف مهم حوزه هاي علميه دانستند.
ايشان فرمودند:بشار اسد و حافظ اسد از طايفه علويان سوري هستند، جمعيت 20 ميليون نفري سوريه از پيروان مذاهب مختلف از جمله شيعه اثني عشري، اسماعيليه، زيديه، فرق مختلف اهل سنت، دَروزي ، مسيحيت و ... تشكيل شده است كه حدود پنج ميليون نفر آن را علويان تشكيل مي دهند.
علوي ها در اصل شيعه دوازده امامي بودند اما متاسفانه به دليل عدم حضور علماي شيعه و بي توجهي حوزه هاي علميه از دامن تشيع جدا شده ، اعتقاد انحرافي پيدا كردند.
در سال 1358 هجري قمري، در زمان سيف الدوله حمداني، حسين بن حمدان خصيبي الجنبلائي در شهر حلب-دومين شهر اقتصادي سوريه- اين فرقه را تاسيس كرد و توانست در مدت كوتاهي مذهب علوي را در تمام شهر حلب گسترش دهد. با قدرت گرفتن مذهب علوي در شهر مهم حلب، يهوديان احساس خطر كرده و كوشيدند با رخنه در ميان علويان اعتقادات ايشان را به انحراف بكشند. از اين رو عده اي به ظاهر مسلمان به كسوت شاگردي حسين بن حمدان در آمده و به مرور زمان به علويان القاء كردند « اگر كسي محبت اهل بيت(عليهم السلام) در دل او باشد هيچ آتشي نمي تواند او را بسوزاند حالا كه چنين است و شما محبت اهل بيت را داريد، چرا شراب نخوريد؟ چرا فساد نكنيد؟ و ... هر كار مي خواهي انجام بده ولي محبت اهل بيت را در دلت داشته باش ديگر چرا حج مي روي؟ چرا جهاد مي كني؟ »
و توانستند اين افكار باطل را با سوء استفاده از احاديث در بين علويان رواج داده، ايشان را به انحراف بكشند.
به تعبير حضرت آيت الله خامنه اي(حفظه الله) علويان، يتيمان آل رسول الله(ص) هستند. بنده از نزديك با علويان معاشرت داشتم علماي ايشان حتي با مسائل ابتدايي فقه اهل بيت آشنا نيستند. و اين نتيجه كم كاري و بي توجهي حوزه هاي علميه است.
ده سال قبل نياز بود يك مبلغ شيعه فقط براي شش ماه در سودان زندگي كند، من يك سال پيگير بودم اما كسي از ايران حاضر به همكاري نشد تا اينكه يك طلبه لبناني را براي تبليغ و آموزش شيعيان سودان اعزام كرديم. در حالي كه يك خانم مسيحي از كشور لهستان به جنوب سودان آمده بود و 24 سال در آنجا زندگي مي كرد. او توانسته بود در جنگلهاي سودان با كنده درخت كليسا بسازد و آيين مسيحيت را در بين بت پرستان رواج دهد.
ما با تمام حقانيت خود، تنبلي مي كنيم و آنها باتمام اعتقاد باطل و كفرشان، جدي هستند. برادران وقت تنگ است دشمن بيدار است و براي 500 سال آينده برنامه دارد.
امروز حضور طلاب تحصيل كرده و با سواد و محقق و هوشيار در عرصه تبليغ خصوصا در صحنه هاي بين المللي ضروري است. بايد طلبه هايي پرورش يابند و بروند در سرتاسر دنيا مقدمات ظهور را -كه گام اولش آگاهي است- فراهم كنند. پس عزم خود را جزم كنيم و با اراده اي قوي از فرصتها بهره ببريم.