جلسه هفتگی درس اخلاق جامعه علمیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) روز پنجشنبه مورخه 95/10/16 با رهنمودهای استاد ارجمند حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد کرباسی(حفظه الله) و با حضور پر شکوه طلاب و اساتید این حوزه مبارکه برگزار گردید.
مشروح بیانات ایشان به شرح زیر می باشد:
سلام علیکم
قال الله الحکیم فی قرآن المجید:«إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»[1]
تقدیم به محضر نورانی امام و ولی نعمتمان حضرت بقیه الله، امام زمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) و به امید تعجیل فرج آن حضرت صلواتی بلند ختم کنید.
مدتی بود که از افاضات اساتید محترم اخلاق بهرهمند بودید و بنده خوشحال بودم و هستم که این جلسات اخلاقی که برگزار میشود، مخصوصا مواردی که اخیراً در سال گذشته و امسال داشتیم، جلساتی بسیار پرارزش و پربرکتی بوده و خواهد بود ان شاء الله. بنده صمیمانه تشکر میکنم از مدیر محترم جناب حجت السلام و المسمین صفری و نیز معاونت محترم تهذیب جناب حجت الاسلام والمسلمین زحمت دوست که زحمت میکشند و تلاش میکنند. و قطعاً باورم این است که زمانی خواهد رسید که شما یاد خواهید کرد از این جلسات و این اساتید اخلاق و شاید حسرت بخورید که ای کاش مجدداً میشد که در چنین جلساتی شرکت بکنید.
به هر حال از باب تیمم هم بپذیرید که بنده امروز صحبت بکنم، فکر کردم که چه بگویم. این اساتید اخلاق که تشریف میآورند، بعضیشان مباحثی را به صورت پیوسته مطرح میکنند و ادامه میدهند. لذا فرصت بیشتری هست و بهره بیشتری حاصل میشود. اما در تک جلسه به هر حال باید مطلبی را بگوییم که کلی باشد و احساس کنیم نیاز هست. و این طور به نظرم رسید که این آیه شریفه را با هم مرور بکنیم، ان شاء الله مفید باشد. جلسه روز پنجشنبه جلسه تذکر و یادآوری هست و لزوماً نباید تعبیر به جلسه اخلاق شود. آنچه که امروز بر زبانم جاری میشود آنرا تذکری برای خودم میدانم. و شما مهذب هستید ان شاء الله به هر حال این سه آیه را مرور میکنیم و شما برنامهریزی کنید برای مطالعه و تفکر بیشتر.
«إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ» رب، پروردگار، مفیض همه نعمتها، از ما خواسته است که خشیت خدا را در دل داشته باشیم، هوای دلمان و چشممان و گوشمان را داشته باشیم. «بالغیب» در محضر شما من گناه نمیکنم معمولاً مسلمان، مؤمن بخواهد گناه کند در حضور دیگران گناه نمیکند. مگر اینکه ربقه ایمان از او گرفته شده باشد. اما آنجا که تنها است، آنجا که خودش و خدای خودش و فرشتگان مقرب الهی جمع هستند، آنجا حواسش جمع است. مواظب است که شیطان فریبش ندهد. از او سواری نگیرد.
یخشون فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. خشیت موقت کافی نیست و باید دائمی و همیشگی باشد. به هر حال خطاهای کوچکی هم سر میزند. و وقتی که این خطاها سر میزند میفرماید «لهم مغفره». هیچکدام معصوم نیستیم ولی امیدوار به رحمت خدا هستیم. وقتی که مغفرت آمد به دنبالش اجر کبیر میآید. اول ظرف را شستشو میدهیم بعد در آن غذا میریزیم. اجر کبیر جایی میآید که با مغفرت شستشو شده باشد. تا ظرف پاک نشده، غذا ریختن، منطقی نیست. خداوند متعال میفرماید کاری کن اول ظرف وجودت تمیز شده باشد با مغفرت الهی، بعد اجر کبیر، پاداش بزرگ نصیبت شود.
در اینجا نکته اساسی و مهم این آیه دوم است که وقتی با «بالغیب» همراه میشود، خیلی اهمیتش جلوه میکند. میفرماید:« وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ». سخن خودتان را پنهان کنید یا آشکار کنید، خداوند به آنچه که در دل شماست، عالم و آگاه است. ظاهر سازی در درگاه خدا معنی ندارد. به اعتقاد من، ما طلبهها به این آیه بیشتر احتیاج داریم و احتیاح داریم که به خود نهیب بزنیم و بدانیم که چیزی نیست که از علم خدا پوشیده باشد. چرا؟ در آیه بعدی میفرماید:« أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» یک استدلال خیلی قشنگ؛ خدایی که شما را آفریده نمیداند؟ از عدم به وجود آورد شما را، از ذره ذره شما خبر دارد. و حالا نمیداند؟ استفهام در آیه استفهام انکاری است. خداوند قطعاً میداند. استفهام تقریری است ظاهراً.
« وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» خدایی که مرا آفریده خدواندی است که به من لطف دارد، یا خداوندی است که ظرافتها و ریزبینیها را نسبت به همه عالم هستی دارد. نکته مهمی که باید همه به یاد داشته باشند این است که خداوند علیم است، میداند. و هر جا انحراف هست بدون استثنا این تذکر و یادآوری فراموش شده است. در سوره علق آیه ششم می فرماید:« کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغي» ای انسان ممکن است طاغوت بشوی، طغیانگر در مقابل خدواند متعال. « أَنْ رَآهُ اسْتَغْني» همین که احساس بی نیازی بکند، همین که دچار غرور بشود. توفیقات زندگی این خطر را به همراه دارد. ادامه آیه میفرماید:« أَرَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى» وقتی که تکذیب میکند و از حق اعراض میکند، «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» نمی داند که خدا او را میبیند؟ قطعاً میداند. ولی غافل میشود. وقتی انسان حواسش جمع باشد که خدا او را میبیند؛ سرش به شبکهها و گروههای اجتماعی سرگرم نمیشود، به پدر و مادر و اساتیدش احترام میگذارد. نیتش را برای خدا خالص میکند.
نکته دیگری که حائز اهمیت است این است که به غیر از خداوند، اولیای معصومین هم میبینند، امام زمان (عج) هم میبیند. زمانی که کسی نگاهش نکند و مسابقهای نباشد، رقابتی نیست. اگر ما باور کنیم که خداوند، حاضر و ناظر است، قطعاً گناه نمیکنیم. اینکه امام خمینی(ره) فرمود عالم محضر خداست را باور کنیم. گناه طلبه با گناه دیگران فرق میکند. مقام معظم رهبری همین چند وقت پیش به دانشجویان بسیجی فرمودند؛ شما جوانان امروز هزار بار از جوانان زمان ما بهتر هستید، ما خلافی نمیتوانستیم بکنیم. زمینه خلاف انجام دادن نبود. خلاف طلبه در زمان ما بستن ساعت مچی بود. یا نپوشیدن پالتو بود. الان شما همین که پا را از در مدرسه بیرون میگذارید، هزار جور گناه به سمت شما هجوم میآورد و شما باید خیلی تلاش کنید و جان بکَنید تا ایمان خودتان را حفظ کنید و درود بر شما که پیروز هستید در این راه. مردم عادی یکجور گرفتار فضای مجازی هستند و شما جور دیگر. همین اتلاف وقت و اتلاف عمری که ما گرفتارش هستیم ، گناه کمی برای ما نیست . وقت ما، عمر ما و وجود ما همهاش برای امام زمان است. یک ندایی به گوش دل ما رسیده، نوری به دل ما تابیده و این راه را انتخاب کردهایم در نتیجه باید این نوری را که به دلمان تابیده حفظ کنیم. روز به روز پر نورترش کنیم. اگر تسلیم وساوس شیطانی شدیم ادامهاش این است که «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ»[2] وقتی خداوند انسان را فراموش کرد، او را به حال خودش وامیگذارد. دائماً دعای ما باید این دعای امام صادق(ع) باشد که: « الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین و لا أقل و لا اکثر» وا گذاری به خود همان و سقوط همان. وقتی تصمیم گیرنده خودش باشد یا افراط میکند و یا تفریط. گاهی طلبه همه چیزش را از درس و بحث و حتی ورزشش را فدای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میکند. ما باید در همه شئون و حالات زندگی خودمان توجه داشته باشیم و یاد خدا را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
در آخر یک حدیثی را از امام صادق (ع) عرض میکنم در رابطه با طلبهها که میخواهند عالم و مبلغ دین و سرباز امام زمان (عج) باشند. میفرمایند: « مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ، وَلْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ»[3] سه نکته را اشاره کردهاند. یکی از آنها محاسن اخلاق است. طلبه باید اخلاق داشته باشد و به همه احترام بگذارد. برای همه شخصیت قائل باشد. «والورع» مرتبه ورع بالاتر از تقواست، یعنی حتی از شبهات و مکروهات هم اجتناب کند، هر جا که نمیداند حق است یا ناحق احتیاط بکند، هر جا مطمئن نیست که حلال است تا میتواند از آن پرهیز کند. مواظب باشد که چشم و گوش و دلش آلوده نشود. نکته دیگر هم انتظار است. این روزها همه شعارش را میدهند ولی هیهات. نمونه قابل لمس انتظار، مثل نگرانی یک مادر بر فرزندش که به سفر رفته و مادر چشم انتظار است. آیا ما هم مثل آن مادر منتظر امام زمان (عج) هستیم.
.[1] سوره مبارکه ملک/ آیات 14-12
[3] الغیبة للنعمانی، ص: 200