به مناسبت ورود تاریخی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی و آغاز ایام الله دهه مبارکه فجر مراسمی با حضور مسئولین، اساتید و طلاب جامعه علمیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگزار گردید.
سخنران این مراسم دانشمند محترم حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان بودند که به بیان ویژگیهای حوزه انقلابی و شاخصههای طلبه انقلابی در جامعه امروزی پرداختند.
مشروح سخنان حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان :
شاید به صورت پراکنده و یا مفصل چنین مباحثی را شنیده باشید که مربوط میشود به انقلابی بودن حوزه، سیاسی بودن دین، لزوم توجه به مسائل سیاسی در بین عالمان دینی، لزوم آموزش دیدن طلبهها در مورد مسائل سیاسی اجتماعی. اینگونه مباحث به این دلیل مطرح میشوند که در برخی مواقع، در محیطهای حوزوی انسان مشاهده میکند که برخیها علاقمند به سیاست نیستند. برخی درک درستی از مسائل سیاسی ندارند که این طبیعتاً تبعاتی را به همراه خواهد داشت. اینجا میخواهم مطلبی را خدمت شما عرض کنم و آن اینکه، صحیح نیست ما از انقلابی بودن حوزه صحبت کنیم، از سیاسی بودن یک عالم دینی صحبت کنیم برای اینکه دین آن عالم دینی و علم آن عالم اگر صحیح باشد، سیاست و انقلابی گری در آن مستتر است. انقلابی بودن و سیاسی بودن قابل تفکیک از دیانت و معرفت دینی نیست. یک عالم دینی اگر سیاسی نباشد به تبلیغ دین فردی اقدام میکند که دین فردی، دین تحریف شده است. در حالیکه فلسفه وجود حوزه علمیه و عالم دینی جلوگیری از تحریف دین است. بعضیها در حوزه علوم و معارف دینی یا در حوزه عملِ عالم دینی توانستهاند شب را به روز تفسیر کنند و روز را شب معرفی کنند و این کارِ خیلی سختی بوده که متأسفانه انجام شده. به عنوان مثال حداقل وظیفه یک عالم دینی در جامعه، خواندن نماز جماعت است. امام جماعت دو کلمه کاملاً اجتماعی و سیاسی است. امامت یعنی رهبری، جماعت هم یعنی جامعه. یعنی شما حداقل تربیتی که در حوزه علمیه باید دریافت بکنید، شیوه رهبری جامعه است. آن وقت شما ببینید که چگونه عدهای توانستهاند و این کار خارق العاده را انجام دادهاند و امامت جماعت را غیر سیاسی کردهاند. کسی که نماز جماعت را غیر سیاسی تلقی میکند، میخواهد رأی به حماقت دین بدهد و این توهین خیلی بزرگی است. سیاست که چیزی جز اداره جامعه نیست. فلسفه نماز این است که «أقِم الصَّلوة لِذِکرِی»[1]. فلسفه نماز جماعت چیست؟ یعنی خدا (نعوذ بالله) درک اینکه این رفتار شما چه آثاری را میتواند داشته باشد را ندارد.
مثال دیگر؛ قرآن کریم، از همان صفحههای اول تا آخرین سوره، یکی یکی مسائل سیاسی اجتماعی شروع میشود. نفاق در قرآن یک مسأله فردی است یا مسأله سیاسی اجتماعی است. میگویند فلان عالم برجسته اصولی گفته که عالمان دین اگر در مسائل سیاسی وارد بشوند خراب میشوند. چرا؟ چون محبوبیتشان بین مردم کاهش پیدا میکند. خوب اشتباه کرده. ما وارد حوزه شدیم و درس میخوانیم که تشخیص دهیم کی اشتباه کرده و کی اشتباه نکرده است. مدرک درسی یک طلبه، سطح دو و سه و چهار نیست، بلکه قدرت تشخیص اوست. که به آن گفته میشود اجتهاد. قرار نیست که مرعوب بزرگی آن عالم بشویم. مراقب باشید که یک موقع جزء تحریف کنندگان دین نباشید. کسانی که قرآن آنها را لعنت میکند. پیامبر مکرم اسلام (ص) فرمودند: هر اتفاقی که برای ادیان گذشته افتاده، برای دین من هم خواهد افتاد. من توصیه میکنم که کتاب "نقش ائمه(ع) در احیای دین" علامه عسگری را حتماً مطالعه بفرمایید، لااقل دو جلد اولش را حتما بخوانید.
عملیات تحریف دین چهار صورت است و در قرآن هم ذکر شده. این چهار صورت بعد از پیغمبر (ص) انجام گرفت و همهاش با مقاصد سیاسی بوده و ما الآن جزء آدمهایی هستیم که از آن تحریف، متأثر شدهایم. یک ذره شیعه شدهایم. امام خمینی (ره) انقلاب و تشکیل حکومت را با تعابیری نظیر وظایف طلبگی عنوان میکنند. در مقام عمل سیاسی و مدیریت جامعه، انجام وظیفه و اطاعت از امر خدا، مردانگی است. و الّا اگر کسی تا به عرصه سیاست نیاید، هر چقدر هم که خوب باشد، فایدهای ندارد.
شما چرا آمدید و طلبه شدید؟ نکند به خاطر این است که عرضه انجام گناه را نداشتید. خوب دزدی ترس و استرس دارد. در روایت داریم اگر دیدی کسی گناه نمیکند، گول نخور «فلا یغرنَّکَ». شاید ضعف نفس دارد. عرضه گناه ندارد. بعد فرمود: اگر کسی ضعف نفس نداشت ولی گناه نکرد، باز گول نخور. شاید این گناه را دوست ندارد، گناه دیگری را دوست دارد. میفرماید: ببین همه گناهها را ترک میکند یا نه. و اگر همه گناهها را ترک میکند باز گول نخور. شاید عقل درست و حسابی ندارد. بعد فرمود: اگر دیدی عقل درست و حسابی دارد و همه گناهها را هم ترک کرده و عرضه هم دارد. باز گول نخور، چرا که گاهی شاید هوای نفسش بر عقلش غلبه کند. امام(ع) میفرمایند: ببینید حبّ مقام دارد یا نه؟ یعنی آخرین مرحله امتحان حب مقام است. آخر روایت میفرماید: خدا اینها را لعنت کند. یعنی کسی که عرضه گناه دارد و عقل درست و حسابی دارد و همه گناهان رو هم ترک کرده ولی گاهی حب مقام دارد. این کجا معلوم میشود؟ در عرصه سیاست. در اجتماع است که حبّ مقام خود را نشان میدهد.
شما اگر به داستان سامری توجه کرده باشید. قوم حضرت موسی(ع) چقدر بدبختی کشید. با این مصائبی که کشیدند، این قوم طبیعتاً باید هزار نسل از دین دست برنمیداشتند. در معرض انقراض کامل بودند. این سامری کی بود که حضرت موسی به یک مسافرت رفت، مردم را گوساله پرست کرد. آیا مسأله سر گوساله و گاو بود؟ یا از جنس طلا بودن آن گوساله؟ چند نفر از شما میدانید که در روایات ما آمده که سامری این امّت کیست و اسم آوردهاند؟ فرق شعار سامری امت موسی(ع) با شعار سامری امّت پیغمبر(ص) چیست؟ سامری امت موسی شعارش «لا مساسه» بود یعنی به من دست نزنید، از بس که مقدس بوده. شعار سامری امت پیغمبر(ص) «لا قتال» بود. صلح طلبی و پرهیز از جنگ. سامری کیست؟ ابوموسی اشعری، حسن بصری. آیا ما در حوزه های علمیه سامری تربیت میکنیم؟.
اینکه طلبه باید انقلابی باشد حرف درستی نیست. طلبه باید دین داشته باشد. دین ذاتاً انقلابی و سیاسی است. طلبه باید بصیرت داشته باشد یعنی دین داشته باشد. شما باید دین حقیقی را درک کنید و عمیقاً به مردم انتقال دهید.
والسلام علیکم ...