عصر روز سه شنبه سوم خرداد سال تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین نشست علمی با حضور حجت الاسلام والمسلمین میرزا محمدی و طلاب جامعه علمیه امیرالمومنین علیه السلام در مسجد ولی الله اعظم عجل الله فرجه برگزار شد.
حجت الاسلام محمدی در این مراسم گفت:
خوش به حال طلبه ای که بداند وظیفه اش چیست و به آن عمل کند. در ناحیه عمل که همه ابنا بشر گیر هستند و هستیم. اما اگر طلبه ای نداند رسالتش چیست فاجعه است. امروزه با این مشکل زیاد مواجه میشویم. طلابی داریم که به اصطلاح دو زیست هستند. اصلا نمیدانند برای چه طلبه شدند. طلبگی یعنی چه؟ رسالتش چیست؟ لذا از این شاخه به آن شاخه میپرد. این آفتیست که باید جلوی آن گرفته شود والا در آینده مشکلات متعددی دامنگیر ما خواهد شد. که طلبه رسالتش را گم کند، با آلات موسیقی آواز بخواند. لباس پیغمبر را کنار بگذارد که من کارشناس بورس هستم. این که میگویند: الناس علی دین ملوکهم ما ملوک شرعی مردم هستیم. باید حواسمان جمع باشد. ما امام قوم هستیم. اگر امامی رسالتش را گم کرد باید فاتحه آن ماموم را خواند.
وقتی قرآن میفرماید: "لیبلوکم ایکم احسن عملا" این احسن عملا یعنی برای فرار از سربازی و کنکور طلبه نشو. یعنی برای وجهه اجتماعی و پز دادن طلبه نشو چون انگیزه ات الهی نیست. تازه انگیزه الهی شد هنوز هدف و مسیر هست. وای به حال کسی که انگیزه اش هم خراب است.
ما بناست این علوم اهل بیت علیهم السلام را برای مردم نشر دهیم. احسن عملا یعنی ما باید در کنشگری، بینش و انگیزه از مردم جلو تر باشیم. وقتی امام و فرمانده از لشکر و ماموم عقب ماند دیگر نمیتواند صف شکن باشد.
این آیه قرآن"رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا" دعای قنوت پیغمبر و امیرالمومنین علیهما السلام بوده. نمیگویند خدایا ما را از متقین قرار بده . میفرمانید ما را امام متقین گردان. عباد الرحمن دنبال بهترین ها هستند و موقع عمل احسن عملا عمل میکنند. یعنی اگر با لباس طلبگی وارد سیاست هم شدی اسوه ی اخلاق باشی. مثل آیت الله مصباح، آیت الله مهدوی کنی! کسانی که دنیای سیاست خرابشان نکرد. احسن عملا 221 فرمانده طلبه دفاع مقدسی که ملبس به لباس روحانیت بودند. مثل شهید عبدالله میثمی و شهید مصطفی ربانی پور. ببینید چقدر توانستند تربیت کنند. یا مرحوم ابوترابی.
فرماندهان عراقی که حاج علی اکبر را خوب میشناختند و میدانستند اگر بخواهد کاری کند یا حرفی بزند کسی یا تهدیدی مانعش نخواهد شد، رنگ از رخشان پریده بود و خود را آماده کردند تا این مرد بگوید از بلاهایی که به سرشان میآید اما او جوابی داد که حتی نماینده صلیب سرخ جهانی هم توقع شنیدنش را نداشت.
حاج علی اکبر گفت: «هر کجا شرایط مخصوص به خودش را دارد. گرمای کرسی در زمستان زیر برف خوب است. زندان هم زندان است و اردوگاه هتل نیست.»
نماینده صلیب سرخ متوجه میشود این مرد نمیخواهد جوب او را به درستی بدهد. برای همین سعی میکند با سوال دیگری جوابش را بگیرد. پرسید: «سربازان صدام شما را شکنجه میکنند؟» اما باز جواب درستی از این مرد در اسارت نمیشنود و از او رد میشود.
فرمانده اردوگاه که توقع چنین چیزی را ندارد، متعجب نگاه میکند. آن روز نمایندگان صلیب سرخ میروند بدون اینکه گزارشی علیه عراقیها نوشته باشند. فردا صبحش فرمانده عراقی دستور میدهد حاج علی اکبر را به اتاقش ببرند. وقتی او را میبیند، میپرسد: «من خودم کسی هستم که بارها تو را شکنجه کردم، اما تو هیچ حرفی نزدی، به خاطر حضور من ترسیده بودی که بعد از رفتن آنها دوباره شکنجه میشوی؟»
حاج علی اکبر با همان آرامش و متانت همیشگی میگوید: «من اگر از این چیزها میترسیدم با پای خودم به جبهه نمیرفتم.» جواب او آنقدر قانعکننده بود که سرهنگ عراقی را متقاعد کند. اما دلیل نگفتن او چه بود؟
لب باز میکند و راز این جملات را اینگونه بیان میکند: «من هرچه فکر کردم علیه کشور و مسئولان عراق شکایتی کنم، دیدم انصاف نیست. بالاخره ما دو کشور مسلمان هستیم و داریم با هم میجنگیم. این مقطع از جنگ هم تمام میشود و دائمی نیست، اما نخواستم شکایت یک کشور مسلمان را پیش کفار ببرم و در روز قیامت نتوانم پاسخگو باشم».
این حرکت احسن عملا است . جلوی مخالف و معاند هوای هم را داشتن. سیره ی اعل بیت علیهم السلام هم همین بوده.
روزى یک یهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازهى پیامبرتان را دفن نکرده بودید که با هم اختلاف کردید! حضرت على علیه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پیامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از موسى تقاضاى بت کردید.
حضرت کاری کردند این یهودی تا عمر داشت دیگر محضر حضرت نیامد. این مشکلیست که متاسفانه ما در فضای مجازی هم داریم. فضای بی در و پیکری که افسارش به دست صهیونیست است.
قرار نیست طلبه ای که هنوز سواد کافی ندارد وارد فضای مجازی بشود. ذات نایافته از هستی بخش/کی تواند که شود هستی بخش؟
از این فرصت طلبگی استفاده کنید. با قرآن مانوس باشید. طلبه ای که انس با قرآن ندارد چیزی در دست ندارد. ما چطور قرار است مردم را به دین هدایت کنیم؟
بعضی ها قبل از طلبگی هشت ساعت میخوابیدند الان بیشتر! این غلط است. این وقت و فرصت طلایی را از دست ندهید. این فرصت دیگر برنمیگردد. مغتنم بشمارید. همه چیز هم در همین پایه هاست.