همزمان با دههه پرفیض کرامت و ایام ولادت سلطان سریر الرضا، علی بن موسی الرضا علیه السلام جلسه هفتگی هیئت جامعه علمیه امیرالمومین علیه السلام برگزار شد. در این جلسه ابتدا برادر علی متولی با قرائت روح افزای خود مجلس را به نور قرآن منور کردند و سپس حضار از بیانات شیخ اسماعیل رمضانی کسب فیض کردند.
در ادامه حاج احمد بابایی شاعر توانمند آیینی اشعاری را در مدح و منقیت ائمه اطهار علیهم السلام قرائت کردند و در این میان و در پاسخ به فیلم موهن عنکبوت مقدس حاج احمد بابایی شعری که به تازگی سروده بودند را خواندند که تحسین و تایید حضار را به همراه داشت.
در ادامه متن این شعر تقدیم حضور میگردد:
بغض ما سنگ میشود گاهی
زندگی، ننگ میشود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمندهایم از رویت...
رحمت بیکران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزههای زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال میبارد
شبهه، خوش خط و خال میبارد
فتنهای پشت فتنه میسازند
گرگ و چوپان به گلّه میتازند
من و تو زندهایم و این خواری!؟
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده میجوشد
غیرت زخم خورده میجوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مأمون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسیاند همه
درس زینب شناسیاند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنهگر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی برای حُسن ختام!
جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام»، اعدام است